اسید میپاشیم، چش در میاریم…

دیروز تو گودر خوندم که آمنه دختری که شیش سال پیش با اسید کور شد، هفته ی دیگه با اسید قراره چشم ِ اسید پاش خودش رو کور کنه. به این عمل در فقه اسلامی از قضای روزگار میگند قصاص. خبر رو برای دوست پسرم کپی کردم که بخونه. همزمان از هم پرسیدیم نظرت چیه. من بدون من و مون گفتم، شنیعه، سخیفه، وحشی گریه، هم با قصاص مخالفم، هم با قانونی بودنش مشکل دارم. دوست پسرم گفت دختره حقشه، یارو مردیکه ی گاو زده چشمش رو کور کرده، از همه ی زندگی و آرزوهاش انداخته اش دختر جوون رو، هیچی واسه این دختر نمونده. این مردیکه هیچ وقت نخواهد فهمید که چه عمل وحشتناکی انجام داده تا خودش کور نشه. دختره حقشه، و برای گرفتن حقش قانون باید حمایتش کنه.

مسلما بحثمون بالا گرفت. یک ساعت جرجر کردیم. من حرف حسابم این بود که روحیه ی انتقام گیری فقط قضیه رو تو سیکل میندازه. من حرف حسابم این بود که یکی دیگه هم کور بشه، هیچ قدم مثبتی برداشته نشده، من حرف حسابم این بود که آمنه اگه بره اسید تو چشم این مردیکه ی گاو نفهم بریزه، میاد پایین، در حول و حوش فهم و شعور و انسانیت همین مردیکه ی گاو قرار میگیره. وحشی گری وحشی گریه، نیت و هدف عمل رو توجیه نمیکنه. آدم چه به نیت عاشقی اسید بریزه، چه به نیت انتقام، داره اسید میریزه، چش ِ کسی رو بسوزونه کور کنه. نمیتونم حتی تصمیم بگیرم که کدومش شنیع تره، از روی احساسات آنی یه پارچ ِ اسید رو پاشیدن، یا در حضور دکتر و اتاق عمل و مراجع قانونی که برات کف میزنن و هلهله میکشد یکی رو کور کردن. اگه یه اصولی در ذهن آدم شکل گرفته باشه، از این اصولش پایین نمیاد.

دوست پسرم میگفت تو نشستی از اون بالا، از اون بیرون، حرفهای خوشگل ناز روشنفکری میزنی. تو چه میفهمی اون دختری که کور شده و اسید صورتش رو سوزونده چی میکشه. اون چی میخواد، اون حقش چیه. قانون باید ازش حمایت کنه. تو این پسره ی مریض رو چند سال باید زندان کنی که مجازات بشه؟ گفتم قانون باید از قربانی حمایت کنه، ولی قربانی، قربانیه، واسه همین بهش میگن قربانی. کسی که مرده، مرده، چشمی که کور شده شده، حالا تو بیا به جاش چش ِ یکی دیگه رو هم اصن با قاشق در بیار، چه حرکت مثبتی انجام میشه؟ چی واسه جامعه مفیدتره؟ چی در دراز مدت واسه این دختره مهمتره؟ اگه الان این رو کور کنه، فردا بابای پسره با قمه بیاد مادر دختره رو تیکه تیکه این سیکل تموم نمیشه هیچ وقت. دوست پسرم میگفت اون دخترک سبک میشه اگه قصاص کنه، احساس میکنه که به حقش رسیده. منتها من شک دارم مشکل عمده الان احساس سبکی یه آدم باشه، مشکل اصلی کور بودن همیشگی ِ این آدمه که نمیشه کاریش کرد. سبکی هم هیچ وقت به این دختر برنمیگرده… نه از طریق اسید پاشیدن و مجازات ِ اسیدپاش. شاید سبکی برای آمنه با راه انداختن یک کمپین درست بشه، پاشه یه حرکت اجتماعی بکنه، بره تو مدیا، حرف بزنه، زخماش رو نشون بده؛ چشمای خالیش رو نشون بده، به همه مرد و زنها نشون بده که این زخم تا کجا میره پایین، تا چه حد عمیق، تا چه حد فجیع. بلکه رقت جامعه رو به دست بیاره. بلکه به جای اینکه مردم از قصاص بترسن، از فاجعه ی زندگی آمنه به رقت قلب بیان، و اسید برندارن. الف میگفت، نع، مردم اگه ببینن که اگه اسید بپاشن، کور بکنن، کور میشن، دیگه عبرتی میشه اسید بر نمیدارن. من به نظرم این قانون قصاص صرفا یه آدم آسیب دیده ی قربانی که احساسات بسیار شدیدی داره و هر کاری ازش برمیاد رو در موقعیتی قرار میده که مثل یه حیوان عمل کنه. اگر آمنه بره هفته ی دیگه تو بیمارستان تو چشم اون مردک اسید بپاشه، دیگه نمیتونه بیاد بره سر جنبش واسته بگه آقا اسید پاشی رو تمومش کنید، چون به هر حال، در نهایت خودش هم یه پا اسید پاشه.

خلاصه کنم، الف رو فرستادم بره با یکی از دوستای مونث اش حرف بزنه. بپرسه نظر اون چیه. دوستش بهش گفته بود چشمهای اون یارو نه تنها باید کور کنن، اصن باید ببندن طرف رو به تخت، واسه همیشه زندانش کنند. خودم نشستم این ور اون ور خوندم ببینم مردم چی میگن. به قول دوست پسرم به جز نویسنده ی وبلاگ پیاده رو و جماعت تحت ِ جو گودر و وبلاگ نویس، کی دیگه میگه قصاص اسید پاشی بده. انگار اکثریت ملت موافق هستن با این مورد. و به قول دوست پسرم عموم ِ مردم ایران هنوز با این سطح خشونت قصاص راضی هستند. هر چی من جرجر کردم که با نگه داشتن قانون قصاص این خشونت خواهی زیادتر میشه نه کمتر، الف میگفت نه بی ربطه. نهایتا، الف اعتراف کرد که قصاص غلطه، نمیدونم بعد از دو سه ساعت جر و بحث ناچار شد، یا وافعا از ته دل گفت که به نظرش قصاص غلطه، ولی عقیده داشت اون دختر باید انتخابش رو داشته باشه، اگه بخواد قصاص کنه، اگه نخواد نکنه. من ولیکن شخصا فکر میکنم اگه آدمی میخواد عینا عمل دیگران رو مقابله به مثل کنه، باید قبول کنه که خودش رو در مقام اونها قرار میده و همون برخوردی باهاش میشه که با متهمش میشه.

خلاصه این گوی و این میدان، بیاید برای من بنویسید که چرا این قصاص چش مقابل چشم خوبه، یا چرا بده و این جر جر بین من و عشق زندگیم رو همراهی کنید بلکه یکی از ما اون یکی رو قانع کنه.

درباره

من کارمند روزم. دلداری ام اینه که شبها نویسنده ام

برچسب‌خورده با: , , , , ,
نوشته شده در Uncategorized
108 دیدگاه برای “اسید میپاشیم، چش در میاریم…
  1. freeda می‌گوید:

    ما هم دیشب دیدیم … ما هم بحث کردیم … من مثل دوست تو نظر دادم … من نشنیدم جای دیگه غیر از ایران این وحشی گری ها باشه … شاید با یه نمونه قصاصِ اینجوری دست نفر بعدی موقع این جنایت بلرزه … اینجا باغ وحشیه به نام ایران … اون تمدن و فرهنگ رو لولو خیلی وقته که برده … من هم با اعدام مخالفم … میگم هرکس دیگه ای تو یه شرایط یک جانی قرار بگیره … یعنی همونطوری بزرگ شه و به اون نقطه برسه شاید دست به همون جنایت بزنه … اما دیشب نمی تونستم این حرف رو بزنم وقتی صورت اون دختر رو می دیدم … اگر کشته بودش به نظرم خیلی راحت تر میشد ازش گذشت … صورت دختر بیچاره عین کف دست صاف شده بود … یه آقایی اینجا بود می گفت شاید دختره یه کرمی ریخته !!!! آخه چه کرمی ؟
    من نمی تونم بگم حقشه یا نه … اما دیشب نتونستم از مواضعم در مورد مخالفت با اعدام یا قصاص به مثل دفاعی کنم … شاید زیادی احساساتیم …

    • دانشمند می‌گوید:

      من شما رو هم یه نصفه مخالفت خشونت میشمرم: پنج

      • sara می‌گوید:

        شاید به خاطر امثال «آقایی اینجا بود می گفت شاید دختره یه کرمی ریخته » باید قصاص بشه. آقایونی که فکر میکنن اگر زنی نخواست به هر دلیلی با اونا باشه و حتی کرم!!! هم ریخته باید به این طرز وحشی تو صورتش اسید پاشید.

  2. azadeh می‌گوید:

    الان در حال حاضر پسر‌های هم‌تیپ اون آقایی که رو آمنه اسید ریخته از اینکه قصاص بشن میترسن و در کوتاه مدت قصاص جواب میده. روش شما اینکه بیای فرهنگ مردمو بالا ببری و به اون تیپ پسر‌ها بگی‌ عزیزم اسید پاشی کار بدی یه نکن اینکارو ، برای طولانی‌ مدت خوبه و باید سطح کل مردم رو و روش‌های عاشقی و حتا روانشناسی‌ یه بعد از شکسته عشقی رو به مردم یاد داد. ولی‌ تو این مدت مثلا شما بگو ۱۰ سال که می‌خواد جامعه با فرهنگ بشه، اگر قصاص نباشه شاید ۲۰ تا دختر دیگه هم قربانی و کور بشن.
    همه یه این حرف‌ها برای جمعی هست که حکومتش بخواد از طریق تلویزیون و مدرسه ,مردم رو آموزش بده و پیشرفت کنه نه ایران که چه قصاص بکنن چه نکنن، چون برنامه یه فرهنگی‌ در کار نیست، هیچ فرقی‌ نمی‌کنه.

  3. سیلی می‌گوید:

    این که مردم چیو ترجیح می دن دلیلش اینه که از بچگی یاد گرفتن چشم در مقابل چشم اگه چیز دیگه ای یاد گرفته بودن همونو ترجیح می دادن. برای همین نظر مردمی که مطالعه ندارن و ناآگاهن نمی تونه معیار باشه. به نظر من معیار باید اصول جهانی تایید شده که روشون مطالعه ی علمی شده باشه که قصاص رو تایید نمی کنه.قربانی در صورتی که بدونه قانون حمایتش می کنه وکمکش می کنه حالا حتا اگه کور هم هست زندگی مفیدی داشته باشه و مجرم رو در قرنطینه ای نگه میداره که فرصت تکرار جرم تا اصلاح شدن رو نداشته باشه به نظرم باید راضی باشه. مسلمه که آمنه اونقد عصبانیه که می تونه ننه بابای پسره رو هم کور کنه ولی قانون که نباید اختیارشو بده به دست آدم عصبانی ضربه دیده که.
    نظر همسر من اینه که برای این که حالا حلال شه! یه کلیه پسره رو ببخشن به یه محتاجی!این استفاده ی مفید یا مثلن یه چشمشو بدن به یکی پیوند بزنن!!!!اینم در نوع خودش نظریه!

    • دانشمند می‌گوید:

      نظر همسرتون بیخیال. ولی من شما رو به عنوان یه مخالف خشونت میشمرم: چهار و نیم.

  4. ب می‌گوید:

    معمولا آدما تو زندگی شون یا دنبال یه هدف و ایجاد تغییرن یا دنبال راحتی و خوشی. برای اون دختر خوشی و راحتی مفهومی نداره دیگه. از طرف دیگه هیچ امکانات یا تسهیلاتی هم برای ادامه زندگی اجتماعی و دنبال کردن یه هدف برای یک آدم نابینا در جامعه ما ایجاد نشده. در نتیجه تنها حسی که برای این آدم باقی می مونه اینکه وقتی من تا آخر عمرم باید گوشه خونه بیفتم، می خوام اون مرتیکه نفهم همه با من عذاب بکشه. این وظیفه حکومت یا جامعه است که 1- امکاناتی به وجود بیاره که کور شدن یک آدم برابر با مردن نباشه 2- قبل اینکه اسید بده دست قربانی بهش راه هایی نشون بده که جای کور کردن یکی دیگه، که شایدبرای چند سال دلش رو خنک بکنه، راه هایی بهش نشون بده که بتونه از زندگیش لذت ببره و به بطالت نگدره (مثلا همون جور که خودت گفتی یه جنبش راه بندازه). ولی تا قبل از اون انتظار خیلی زیادی از کسی در همچین شرایطی که به نفع جامعه ای که هیچی بهش نداده ببخشه.

    • دانشمند می‌گوید:

      بعله، دقیقا، من میگم باید جامعه ای داشته باشیم که قربانی رو پناه بده، زیر پر و بالش رو بگیره. نه اینکه اسید بده دستش بگه لنگش کن. کورش کن. من شما را یه نموره مخالف خشونت میشمرم: سه و نیم.

  5. نیک می‌گوید:

    من تصور میکنم شما یک بعد مهم مسئله رو فراموش کردید.ببینید یک چیزهایی هست تو جامعه ما که هنوز جایگاهی ندارند.فرهنگ مردم طوری هست که نمی تونند بخشش رو هضم کنند ،بفهمند و درکش کنند.من میدونم و مطمئنم اسید پاشیدن به صورت عامل و گناهکار این جریان انسانی نیست اما میدونم اگه این یارو رو ببخشند و فردا بره زندان و هرازگاهی بیاد مرخصی. پیدا میشند آدمهایی که با خودشون بگند منم به صورت یکی اسید می پاشم فوقش میرم یک عمر زندان.باور کنید ما آدمهای کینه شتری هستیم و حاضریم یک عمر زندگی در زندان رو با آتش کینمون معامله کنیم.چرا؟؟چون زندگی بیرون از زندان هم کیفیتش چندان بهتر از کیفیت درون زندان نیست .چه بسی طرف خارج از زندان نه کاری داره نه خانواده و نه حتی غذای گرم کافی؟یا حتی طرف با آگاهی از وجدان و عاطفه عمومی میخواد یکی را در آتیش کینه اش بسوزونه و بعد از وجدان و عاطفه عمومی سو استفاده کنه برای بخشش من این رو در مورد مجازات اعدام و غیره هم میگم.من کسی رو می شناسم که به جزم قتل دستگیر شد شاکیها رضایت نمیدادند پروسه اجرای رای به دلیل وساطت و پارتی بازی طولانی شد جوری بود که قاتل می دونست نهایتا شانسش اینه که مدام العمر زندان بش بخوره. یکبار با وساطت برای عروسی خواهرش اومد بیرون ..زد همونجا یکی رو کشت و گفت من که آب از سرم گذشته خواستم انتقامم رو از فلانی هم بگیرم.اعدامش کردند اما اگه این آدم زودتر مهار شده بود یکی دیگه کشته نمیشد.پست قبلیت خودتم نوشته بودی.اینجا طرف میشینه یک لیوان آبجو رو یک ساعت مزه مزه میکنه و بعد فرداش با آب و تاب تعریف میکنه که آره دیروز تو بالکن خونم نشسته بودم و آبجوم رو مزه مزه میکردم و مثلا بیرون رو تماشا میکردم و خیلی با حال بود .حالا منظره رو بروش خیابون شلوغ و پر رفت و امد هست.اما ایرانیه میره دو شیشه ویسکی میندازه بالا بعد میشینه پشت رل از شمال تا تهران با دوستش کورس میزاره اسم اینو میزاره حال کردن!اینها نیاز به فرهنگ سازی داره و با چهار پست وب لاگی و گوگلریدر و کامنت و من و شما حل نمیشه.زمان و عامل فرهنگی میخواد که رویتمام ابعاد مردم کار کنه.کاش ماها به جای اینکه اینجور وقتها یادمون بیاد از یک گناهکار دفاع کنیم.بعضی وقتها چهار تا راه کار بدیم برای اینکه چطور فرهنگ جامعه مون رو در همه ابعاد ارتقا بدیم و در همه نقاط ایران ارتقا بدیم.

    • دانشمند می‌گوید:

      من از گناه کار نمیخوام دفاع کنم. هیچ جای دفاعی آدمی که اسید تو صورت عشقش بپاشه نداره. تمومه بحث که اون اصن دیگه تو جمع انسانها جایی نداره. زندان هم باید بشه، مرخصی هم بهش ندن!! اسگلند مگه به آدم ِ جانی خطرناک مرخصی میدن!؟
      من راهم اینه که گفتم. آمنه جای قصاص پاشه، بگه اسید پاشیدن غلطه. من رو ببینید. بره تو مدرسه ها حرف بزنه. تو مدرسه های پسرونه. بگه زخم های من رو ببینید. قصه ی من رو بشنوید. اگه الان چهارتا پسربچه بشنوند که چه دردی درست میشه، و اینطور تربیت بشند که این کار غلطه، چرا کار غلط بکنند وقتی بزرگ شدن؟

  6. نادون خان می‌گوید:

    من با تو موافقم. اصولا لذت انتقام گرفتن فقط يه جامعه رو به انحطاط رو به انحطاط بيشتري ميكشه. به دوس-پسرت بگو،‌ نياز نيس كه زياد فك كنه، همينكه جمهوري اسلامي داره با اخبار اعدام و ترويج انتقام اين فرهنگ رو تروج ميكنه، ميتونه مطمئن شه اينكار غلطه! به اين ميگن يه برهان خلف واقعي

  7. everlearner.caveman@yahoo.de می‌گوید:

    با فرض اينکه هدف اوليه هر نوع مجازاتی جلوگيری از تکرار جرمه آيا هيچ فيدبکی وجود داره که ميزان کارايی قصاص رو نشون بده؟ آيا مقايسه ای بين قصاص وروشهای ديگر مجازات در ميزان بازدارندگی انجام گرفته؟ آيا در کشورهايی که قصاص انجام ميشه ميزان ارتکاب جرايم مرتبط نسبت به ساير کشورها کاهش چشمگير داشته؟ با ريشه های اجتمايی روانی جرايمی از اين دست چگونه برخورد ميشه؟ آيا داخل ايران اصلا کسی وقت ودليلی برای فکر کردن به آمار بالای قصاص يا اعدام بعنوان يک مشکل داره يا اين فقط مشکل ذهنی خارج نشين هاست که از روی بيدردی شکم سيری يه چيزی می پرونن؟!!

    • دانشمند می‌گوید:

      منم اینا واسم سواله. من یه بحثی داشتم با کسی، میگفتم پر خشونت ترین ایالت های آمریکا اونهایی هستند که هنوز قانون اعدام رو دارن. طرف میگفت خوب چون آماره خشونت بالائه، باید اعدام بذارن که کنترل بشه، من گفتم بیا یه دقیقه فکر کن، چون اعدام و بقیه مظاهر خشونت در اون ایالت ها بالاست، اینقدر قتل زیاده.
      بعد نروژ رو میشه مثال زد per capital پایین ترین آمار جرم رو تو دنیا داره، و نه تنها قصاص ندارن، حبس ابد هم ندارن، و طولانی ترین مدتی که میشه کسی رو زندانی کرد بیست و یک ساله. من خودم تو این معادله موندم. مردم که پس برن هر کار بخوان بکنن، حداکثر بیست و یک سال میرن تو زندان. اونم چه زندان هایی. هتل. اما چرا پس آمار جرمشون اینقدر پایینه؟ چون هیچ وقت این مردم به خشونت آلوده نمیشن. تربیت خشن ندارن، مظاهر خشونت ندارن. به یه درجه ای از شعور رسیدن که دلشون به آدم و حیوان و گیاه رحم میاد. خوب اینم یه مدل زندگی کردنه.

      • سام می‌گوید:

        من فکر میکنم مناسبترین مجازات حبس ابد بدون امکان بخششه! در ضمن، یعنی خاک بر سرحکومتی که راهی برای تامین نیازهای مالی و درمانی قربانی جنایت نداره! چیزی که درخیلی ازکشورها امری بدیهی به هساب میاد.
        تا اونجایی که من میدونم قصاص زن نصف مرده، اگر این درست باشه پس فقط یک چشم این موجود روانی کور خواهد شد و پس از چند سال حبس بر میگرده بین مردم. چه تضمینی وجود داره که این دیوانه خطرناک به کسی آسیب نرسونه؟
        یک سوال: آیا کسی حیوانی رو میشناسه که با هم نوع خودش چنین رفتار کنه؟!

  8. احسان می‌گوید:

    قصاص فقط برا سبک شدن قربانی نیست.
    در قصاص حکمتها نهفتست
    کسی که میره اسید میپاشه با دیدن چشمهای این دختر دست از کارش بر نمیداره. چون میدونه چی میشه و این کارو میکنه. حالا به هر دلیل
    ولی اگه قصاص شه دیگه اونایی که میخوان این کارو بکنن درس عبرتی براشون میشه که یه لحظه فکر کنن این اسید تو چشم خودشون میره. اینجوری بیشتر از کارشون دست میکشن
    اونایی هم که با دیدن عکس و فکر کردن به این دختر دست میکشن مشکلی نیستند. الان این قصاص برا اوناییه که با دیدن و فکر کردن به عواقب کارشون برا طرف مقابل ، تصمیمشونو عوض نمیکنن. بلکه با فکر کردن به خودشون از کارشون دست بکشن.
    ولی اگه قصاص نکنن اونی که مثلا عاشقه میگه خب میرم اسید میپاشم بعدم یا دیه شو میدم یا میرم زندان (من که دیگه آزادانه زندگی کردن مهم نیست). ولی اگه به دردی که خودش میکشه فکر کنه بیشتر احتمال داره از کارش دست بکشه.

    • دانشمند می‌گوید:

      من تو کامنت ِ یکی دیگه جواب این منطق رو دادم، که حتی اگه درس عبرت منطقی باشه که کار میکنه، هزینه اش واسه جامعه ترویج ِ خشونته که در نهایت هدف خودش رو نفی میکنه.

      • محمدرضا می‌گوید:

        ‫شما قبل از بحت که مربوط مصلحت اجتماعی و جنبه پیشگیری از وقوع جرم دارد باید تکلیف حقوق خصوصی قربانی را مشخص کنید.
        ‫شما حق قصاص برای قربانی قایل نیستید، درست؟
        ‫بر اساس چه مبنای حقوقی به این نتیجه رسیدید؟ اگر از لحاظ حقوق خصوصی بشود استدلال کرد که قصاص حق قربانی است، اساسا صورت مساله فرق می کند. در این صورت با فرض ‫القا و افزایش خشونت در جامعه ‫پس از انجام قصاص ‫(شواهد علمی و مستند؟؟)، عدم قصاص به معنی پایمال کردن حق فردی در برابر مصلحت جمعی است.

      • دانشمند می‌گوید:

        حق قربانی اینه که حمایت بشه، سرویس های اجتماعی بهش داده بشه، حق درمانش داده بشه، نه اینکه بهش اسید بدی، بگی بیا برو این خشونت و وحشی گری رو تکرار کن. این کار فقط یه چرخه ی خشونت رو کامل میکنه، و هیچ فایده ای واسه آمنه نداره. من اتفاقا میخوام بگم آمنه رو تصور کن، تو اتاق عمل، اسید به دست، کمکش میکنند، میگن اینجا بریز بعد میریزه، بعد بوی سوختگی گوشت مجرم بلند میشه، جزجز صدا میده، اگه بیهوشش نکرده باشن، هوار میزنه. تو به شنیع بودن این عمل فکر کن، چرا قربانی رو باید بذاریم تو این موقعیت؟ چی از آمنه ساخته میشه با این حرکت؟

      • محمدرضا می‌گوید:

        ‫@دانشمند
        ‫حق قصاص و حق حمایت از قربانی منافاتی با هم ندارند.
        ‫شما اعتقاد داری قصاص چرخه خشونت را کامل می کند نظرتان محترم، نظر خیلی های دیگر هم این است که باعث پیشگیری از وقوع جنایت می شود. از این گذشته یک بار دیگه تاکید می کنم، فلسفه قصاص تنبیه به جهت عبرت بقیه نیست قصاص حق قربانی است. توی جامعه که منطق چشم برابر چشم، پذیرفته شده و جا افتاده است این مباحث به آنارشی و هوچی گری نزدیک تر است تا به یک بحث سازنده. چرا می خواهید مردم (از جمله خود من را) را از مدرنیته فراری بدهید؟
        ‫فکر می کنم به رسمیت شناختن پدیده قصاص و تمرکز بر زیبایی و انسانی بودن بخشش خیلی بجا و موثر تر از این است که به نفی قصاص بپردازی و ارزوی نظام حقوقی داشته باشی که بطور خودکامه و بدون توجه به نظر اکثریت بر مبنای نظر یک قشر سانتامانتال بنا بشود.

      • دانشمند می‌گوید:

        ببین دوست ِ من، یه دوره ای از تاریخ، اکثریت مردم ِ اروپا، به سوزوندن جادوگرها اعتقاد داشتن. یه دوره ای، اکثریت مردم ِ آمریکا به برده داری اعتقاد داشتن. یه دوره میگفتن زمین صافه، ببین، یه قشری باید بلند بشه، بگه که اینها اشتباهه، مخالف نظر ِ اکثریت هم حرف بزنه. هیچ اشکالی هم نداره. اون آدم میشه گالیله، میشه آبراهام لینکن. اینها خودکامگی نیست. امیدوارم فرقش مشخص باشه. آبراهام لینکن، آیا یه خودکامه است از لحاظ ِ تاریخی یا یک قهرمان ِ انسانی؟

      • محمدرضا می‌گوید:

        ‫دروغ چرا تا قبر آ آ آ
        خیلی جاها که دموکراسی و دیکتاتوری نخبگان در باره مصلحت جامعه با هم تداخل دارند برای من نامفهوم است.
        ‫اضافه کن به قصاص و اعدام، سقط جنین و اتانازی را تا متوجه بشوی که قضیه به همین سادگی ها نیست که کنتور برداری مخالفین خشونت را بشماری.
        ‫مومنین ‫یک نظر دگمی دارند که چون به عالم بالا وصل هستند خیر مطلق هستند و نیازی به دلیل و منطق و محاجه ندارند. ‫برای من و شما که روی زمین هستیم ‫امر مطلق چه معنایی دارد؟ ‫بر مبنای کدام پایه و اساس فلسفی، شما یک سیتم اخلاقی ارایه دادی که توش خیر و شر مطلق وجود دارد؟
        ‫خشونت مطلقا بد است؟ دلیل؟!

    • یک ایرانی‌ می‌گوید:

      جناب احسان، هیچ گارانتی وجود ندارد که کس دیگری که ممکن است در آینده همچنین جرم مشابهی را مرتکب بشود، لزوما این مورد بخصوص را به یاد خواهد داشت که از آن درس عبرتی بگیرد. ولی‌ این گارانتی هست که تکرار این جرم از طریق مقابله به مثل منجر به ترویج خشونت در جامعه میشود.

  9. ناشناس می‌گوید:

    tanha rahesh ine ke , yeki biad kooret kone, albate na alaan , hodoode 10 sal pish, badesh bebeinim chand marde hallaj hastiiiii, ke baeed midoonam bashiii??

  10. azadeh می‌گوید:

    الان در حال حاضر برای پسر‌های تایپ کسی‌ که روی آمنه اسید ریخته قصاص لازمه. الان به این جور پسر‌ها اگر بگی‌ پسر خوب اسید ریختن کار بدی یه این کار رو نکن، گوش نمیکنن ولی‌ اگر قصاص باشه میترسن.

    کاری که شما میگی‌، فرهنگ سازی برای طولانی‌ مدت جواب میده و من صد در صد باهاش موافقم، حالا فرض کنیم تا کار فرهنگی‌ جواب بده ۱۰ سال طول بکشه، اگر قصاص نباشه تو این ۱۰ سال به جای ۵ تا دختر قربانی ۲۰ تا قربانی میشن.

    هر چند تو ایران چه قصاص بکنن چه نکنان، کار فرهنگی‌ انجام نمی‌شه و قصاص هیچ کمکی‌ برای بهتر شدن قضیه نیست و فقط پاک کردن صورت مساله است.

  11. فینگیل بانو می‌گوید:

    به نظر من وجود قصاص باعث نمیشه جرم کمتر بشه…اینکه بدونیم اگه تو صورت کسی اسید بپاشیم تو صورتمون اسید میپاشن تو اون لحظه جلوت رو نمیگیره…همین الانشم همه میدونن که اگر کسی رو بکشن اعدام میشن ولی بازم میکشن…واقعا نمیدونم کار درست چیه…ولی اینو میدونم که تو هر جامعه ای با توجه به فرهنگشون کار درست فرق میکنه…

    • دانشمند می‌گوید:

      فینگیل، ولی کار ِ درست یه کار بیشتر نیست. مثال: آیا برده داری خوب است؟ نه. حالا همین سوال را از آمریکایی هایی دو قرن پیش بپرس. میگن بلی خوب است. کل جامعه میگفت خوب است. بعد یه عده قلیلی پیدا شدن گفتن، نه خیر بد است. فرهنگ ِ آمریکایی میگفت خوب است، ولی کار درست این نیست که برده داری را ادامه داد. کار درست این بود که جمعش کرد. کار درست؛ همیشه درسته. خشونت همیشه غلطه.

      • فینگیل بانو می‌گوید:

        راست میگی…میدونم…ولی واقعا خیلی پیچیده تر از این حرفاست این مساله…من چند روزه گیجم واقعا

  12. خانوم زیگزاگ می‌گوید:

    این موضوع ذهن من روی درگیر کرده. دیشب از بابام سوال کردم. گفت چون خانواده‌ی پسره پرروگی کرده و ادب نشدن باید قصاص بشه و اگه اونم بود همین‌کار رو می‌کرد. من اما از اصل و ریشه با قصاص مخالفم. چون به نظرم اصلا نمی‌تونه یه شرایط اتفاق افتاده رو عینا بازسازی کنی. مثلا توی همین مورد. آیا آمنه از دو روز قبلش اطلاع داشته که قراره اسید پاشیده بشه روش و دو تا چشمش رو از دست بده؟ این وسط قصاص این همه اضطراب چیه؟ و آیا مجید حین بیهوشی اون سوزش پوستی رو که آمنه تحمل کرده، تحمل می‌کنه و وقتی بیدار بشه می‌بینه پوستش چروک خورده و چشماش کوره بدون هیچ دردکشیدن و سوختنی؟ آیا این واقعا قصاصه؟
    اما خب از یه‌طرفم منم مثل الف فکر می‌کنم که بیرون از گود نشستن و تمام جوانب رو نگاه کردن و پز روشنفکری دادن هم درست نیست. شاید و فقط شاید منم اگه توی شرایط آمنه بودم اسید می‌پاشیدم به طرفم.
    از طرفی هم می‌گم قصاص باید کاملا از قانون پاک بشه. چون قانون نباید با احساسات به قضیه نگاه کنه. در صورتیکه قصاص کاملا یه عمل احساسیه برای خنک شدن دل که خنکم نمی‌شه…

  13. خانوم زیگزاگ می‌گوید:

    اعصابم مرتعش بود، کلی غلط گویشی دارم. امیدوارم متوجه منظورم شده باشی

  14. خانوم زیگزاگ می‌گوید:

    در ضمن اصلا با این عقیده موافق نیستم که قصاص مجرم باعث عبرت دیگران می‌شه. لااقل توی مملکت اسلامی قصاص پرست ما که همچین اتفاقی نیفتاده و نتیجه نداده!!!

  15. خانوم زیگزاگ می‌گوید:

    یه‌چیز دیگه. به نظرم اگه محاکمه و عدلی در کاره، نباید از گناه کسی که اسید رو داده دست مجید و مجیدهای دیگه هم گذشت…

  16. mdehghan@ymail.com می‌گوید:

    موقعی که در قانون قصاص لحاظ شده پس این حق قربانی است که بخواهد قصاص کنه یا نکنه
    ولی از لحاظ موافقت یا مخالفت نظر خاصی ندارم، موافقم با اینکه قصاص مجرم باعث عبرت نمیشه و در ضمن راه انداختن کمپین برای روشن کردن مردم رو در شرایط حاضر بی تاثیر می دونم

  17. mohamad می‌گوید:

    به نظر من خود قصاص بد نیست و تا حد زیادی از وقوع جرم جلوگیری میکنه
    شما میتونی میزان جرم هایی که منجر به قتل عمد میشه رو در ایران با 70 ملیون جمعیت با هر کدوم از کشور های اسکاندیناوی با جمعیت 4 – 5 ملیونی مقایسه کنی خواهی دید که قتل های عمد در ایران 70 ملیونی از اوروپایی های با فرهنگ و چند ملیونی کمتره

    اما انتقام ………
    همان طور میدنیم حقوق اسلامی برای اینکه قصاص موجب گسترش حس انتقام جویی نشه دیه رو تعیین کرده پس قصاص موجب افزایش حس انتقام نمیشه
    و در این مورد باید فرهنگ سازی بشه باید در مورد بخشش فرهنگ سازی بشه کار هایی هم شده مثل فیلم و سریال ها ولی باید ادامه دار باشه

    اما اسید پاشی ….
    ببین اسید پاشی از جرم های بزن و در رو ست
    از جرم هایی ست که موجب تشویش اذهان عموم ایجاد ترس و وحشت در جامعه میشه و اگه همین الان جلوش گرفته نشه مثل چاقو کشی گسترش پیدا میکنه

    • دانشمند می‌گوید:

      اولا آمارت غلطه، کشورهای اسکاندیناوی، اتفاقا به نسبه جمعیتشون، پایین ترین آمار جرمهای خشن رو دارن. با اینکه نه تنها قصاص ندارن، حبس ابد هم بعضی هاشون ندارن. نروژ به این درجه ای از تمدن رسیده که نه قصاص میکنه، نه آمار ِ قتل و اسید پاشی چشمگیری داره. معجزه که نکردن، خشونت رو چه از طرف قانون چه از طرف مردم، کم کردن. نروژ الان به نسبه ی جمعیتش پایین ترین آمار جرم رو تو کل دنیا داره. ما به نسبه ی جمعیتمون، خیلی جالب نیستیم. تازه قتل به کنار، ما اصن ملت خشنی هستیم. ما گربه و بچه و محیط زیست رو هم گه مال میکنیم. اینقدر آمار کودک آزاری بالائه که ریده شده به در و دیوار ِ مملکتمون.

      حقوق اسلامی که زرشک؛ هیچ مردم شناسی و جامعه شناسی و روانشناسی ای پشتش نیست و من پشکل واسه حقوق اسلامی در نمیکنم.

      اسید پاشی با قصاص ممکنه واسه یکی دو ماه از اون اذهان عمومی که میگی پاک بشه، از ترس قصاص، ولی بعد که یادشون بره این داستان ها رو، باز اسید رو بر میدارن. باید مردم رو به جای ترسوندن از عاقبت کار، از خشونت بیزار کرد.

      • mohamad می‌گوید:

        نخیر دانشمند من قتل عمد رو گفتم قتل همد درایران آمار خیلی پایینی نسبت به دیگر کشور ها داره
        کمی بیشتر تحقیق کن

  18. azadeh می‌گوید:

    bebakhshid do bar ferestadam.

  19. kamyar می‌گوید:

    به نظر من بهترین تعبیر رو خودت گفتی : «قانون قصاص صرفا یه آدم آسیب دیده ی قربانی که احساسات بسیار شدیدی داره و هر کاری ازش برمیاد رو در موقعیتی قرار میده که مثل یه حیوان عمل کنه.»

  20. سحر می‌گوید:

    اتفاقن این کار واسه جامعه خوبه، اونی که چشم یکی رو کور کرده تا چشم خودش کور نشه از کور کردن دیگران دست بر نمیداره. از پازاد دیگران دست برنمیداره. کسیو میشناختم مریض بود تعادل نداشت دیگرانو اذیت میکرد، مجازات شد بعد از یه دوره تعادل خودشو پیدا کرد.
    نه تنها اونی که قصاص میکنه به حقش میرسه، اونی که قصاص میشه هم به حقش میرسه.

    سطح خشونت چیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    بچه ده ساله نبوده که تو بخوای با مهربونی بهش بگی کارت غلطه، نازش کنی بگی ببین دوستت دیگه چشم نداره کارت غلط بوده دیگه نکن!

    اگر اونی که حق قصاص داره از قصاص بگذره موجب تعالی روح خودش شده (که اصن از بحث جداست)، اونی که در حقش بخشش شده بفهمه یا نفهمه زیر دین بخشنده قرار گرفته. در حقش لطف اضافه شده!

    • دانشمند می‌گوید:

      من تکرار میکنم جواب به یه خواننده ی دیگه رو دوباره: معلوم نیست واقعا قصاص فایده داشته باشه واسه جامعه. ممکنه آنا تا خاطره ی اون قصاص ِ قبلی تو اذهان هست یکم همه به اسید با شک نیگاه کنند، اما شیش ماه بعد که تب و تاب روزنامه هاش بیوفته، باز دست ِ مردم اسید میره.
      به جای ترس، به نظرم باید انسانیت و رحم عامل کنترلی تو جامعه باشه. نه اینکه مردم از ترس کار بد نکنند، بلکه به خاطر رقت قلب و احساسات انسانی هیچ وقت دستشون به خشونت نره.

  21. ناشناس می‌گوید:

    این وسط یه نفر حق داره .کسی حق دیدن ازش گرفته شده .تصمیم با قربانی خست که قصاص کنه یا ببخشه .قانون اختیار رو با قربانی میذاره درست مث اعدام.
    و به بهانه اینکه با کور کردن چشم یه نفر چشم قربانی بینا نمیشه بخوان طرفُ مجازات نکن اونم به این شکل فردا هر کسی جرات بیشتری واسه جنایت پیدا میکنه.
    کسی که جرم میکنه باید فکر مجازات از همون نوع هم باشه.

    • دانشمند می‌گوید:

      ببین، تنها و تنها دلیل عینی و معقولی که واسه قصاص میارن اینه که وقتی میدونی میکشنت یا وقتی میدونی چشمت رو در میارن، نمیکشی و کور نمیکنی. خدا وکیلی تو همین جامعه ی ما خودت بگو که چه قدر موثر بوده؟ چرا تو کشورهای شمال اروپا، آمار جرایم اینطوری از همه ی دنیا پایینتره، در حالی که اونها قانون قصاص که ندارن هیچی، حبس ابد هم ندارن.
      من فکر نمیکنم آدمی که داره جرمی مرتکب میشه، اون لحظه ی جنون یا اون لحظه ی خشونت، فکر عاقبت کارش باشه. یعنی کسی که اینقدر وحشیه، یحتمل درجه ی فهمی داره که متوجه تبعات کارش نه برای خودش نه برای طرفش نیست.
      یه روش دیگه اینه که تو در انسان های جامعه ات رقت قلب درست کنی. که دلشون برای انسان و حیوان و گیاه و محیط زیست بسوزه. سگ رو نوازش کنن، بچه شون رو نوازش کنند، خشن نباشن. ولی نیستو جامعه ما خشنه. از حیوان رو آزار میدن، یا بچه شون رو، تا عشقشون رو اسید میپاشن، رفیقشون رو با چاقو میشکافن. از کجا اومده؟ همیشه که قصاص بوده، چرا اثری نکرده؟

      من یه بحثی داشتم با کسی، میگفتم پر خشونت ترین ایالت های آمریکا اونهایی هستند که هنوز قانون اعدام رو دارن. طرف میگفت خوب چون آماره خشونت بالائه، باید اعدام بذارن که کنترل بشه، من گفتم بیا یه دقیقه فکر کن، چون اعدام و بقیه مظاهر خشونت در اون ایالت ها بالاست، اینقدر قتل زیاده.

      اینها مطالعات عمیق جامعه شناسی و مردم شناسی میخواد. واقعا نمیشه گفت اثر بلند مدت قانون قصاص چیه، فعلا که این همه ساله قصاص هست، وضعیت این جرائم هم به این شدت بالاست. قضاوت با خود ِ شما.

      ولی حالا فرای این بحث، من بازم میگم، حتی اگه واقعا ترس قصاص عامل کنترلی باشه، این مثل این میمونه که بخوای مردم خوب باشن از ترس جهنم. نه از اینکه خوبی در وجودشون ریشه کرده باشه، نه اینکه از صلح و خوبی لذت ببرن، صرفا گله ای موجود مریض درنده ای باشن، که اگه ترس جهنم نبود، هم رو زنده زنده میخوردن.. این انتخاب ِ یک جامعه است که شیوه ی کنترلیش چی باشه، ترس یا عطوفت. خیلی بین این دو فرق هست و جهت یه جامعه رو مشخص میکنه.

  22. یک دختر می‌گوید:

    تو بگو چه مجازاتی برای اون پسر باید در نظر گرفت؟ هر کاری یه نتیجه ای داره؟ تو بگو نتیجه کار اون پسر چی باید باشه؟ بگو اون دختر که تنها به جرم علاقه نداشتن به یک دختر باید یه عمر تاوان پس بده باید چی کار کنه؟
    اگه کسی با دختر شما این کار را بکنه، باز هم می شه گفت که این کار درست نیست؟
    من نظری در مورد قصاص ندارم، چون هیچ مطالعه ای در مورد میزان جرم و جرائم، راههای کاهش اونها و این جور چیزها ندارم. فقط می خوام بدونم اگه آدم بتونه هر کاری دلش خواست انجام بده و بعد با یه معذرت خواهی، یه مقداری پول یا چند سال مظلوم نمایی راحت بشه، اون موقع چی می شه تو این دنیا؟
    من نمی گم که قصاص درسته یا نه. می گم شما یه مجازاتی بگو که باعث کاهش جرم بشه، که کسی وقتی خواست این کارو بکنه تنش بلرزه
    ببین اگه همه ما قصاص را نخواهیم، تو مملکت ما اجرا نمی شه، اما همین ماها که هممون ادعامون می شه اگه جای اون دختر بودیم آیا حاضر بودیم که به خاطر اثبات اینکه قصاص غلطه، از این حکم بگذریم؟

    • دانشمند می‌گوید:

      ببین، بعضی اتفاق ها رو نمیشه هیچ جوری به عقب برگردوند. آدمی که مرده، حالا آدمکش رو بکشی زده نمیشه. مجازاتی که دقیقا معادل جرم وجود نداره. این یه جبریه که به زندگی حاکمه. مثلا هیتلر رو نمیشد که هفت میلیون بار با گاز خفه کرد بعد تو کوره ی آدم سوزی جزغالوند. مجازاتی واسه هیتلر نمیشه تعیین کرد که برابر باشه. این قضیه اسید رو هم نمیشه شبیه سازی کرد. که عینا مثه قضیه بشه. وجود نداره مجازات معادل.
      چه کاری باید کرد با این آدم مریضی که اسید پاشیده؟ من عکسهای دادگاه رو دیدم، چیزهایی که میگفته رو هم خوندم، این بابا یه گاو ِ به تمام معناست. یعنی فهم توی اون وجودش نیست. این آدم باید از جامعه کنار گذاشته بشه، زندان بشه، حق زندگی با بقیه آدمها ازش گرفته بشه. چون لیاقت زندگی در جامعه رو نداره. به خاطر ِ اینکه اسید پاشیده. ولی ما چون انسانیم، چون وحشی نیستیم، چون خشمگین نیستیم، چون نمیخوایم خشونت هی تکرار بشه، اسید بهش نمیپاشیم.
      من نمیگم این آدم رو باید ول کنن. معذرت خواهی کنه و بره. من میگم اصلا این آدم دیگه در جامعه هیچ وقت جایی نداره. باید تحت نظر باشه. باید حتی روانشناسی بشه، دید که از کجا این سبعیت ناشی شده.

  23. marmooz می‌گوید:

    مشخصا سیستم قضایی هر کشوری با سطح فرهنگ اون کشور همخونی داره.
    واسه همین در پاکستان لازمه که مجازات اعدام باشه و چه بسا اگر مجازات اعدام رو بردارند روز بعدش نصف جمعیت پاکستان کاهش پیدا کنه!
    ولی در سوئد لازم نیست.
    این گفته که شدت مجازات نمی تونه باعث کاهش میزان جرم بشه به نظرم اصلا منظقی نمیاد. مثلا فکر کنید اگر مجازات تجاوز چند سال زندون بشه با توجه به شدت عقده های موجود در ایران از روز بعدش بسیاری این چند سال زندان احتمالی رو به جون می خرن و کارشون رو می کنند.
    مجازات اسید پاشی هم تا به حال به میزان کافی نبوده. در اینکه قصاص کلا سیستم متمدنی نیست شکی وجود نداره ولی نکته اینه که بسیاری از مردم ما هم متمدن نیستند.
    نا نباشد چوب تر فرمان نبرند گاو و خر
    این که خیلی واضحه هر کسی وقتی یه تصمیم می گیره به عواقبش هم فکر می کنه. اگر شاید یه نفر بدونه انجام یه کاری براش درد ابدی و وحشتناک ترین شکنجه ها رو داره موقع تصمیم گیری نظرش عوض شه. اگر هم نشه که حتما باید ببرن تیمارستان بستریش کنند!

  24. Aida می‌گوید:

    Be nazar man in pesar, ye nemune mitune baashe vase motaaleye,ke chera va chezoori be in halat reside?
    inke aamele khoshoonato bokoshi,oon khasham va dalaayelesho koshti, va hichiz dastgiret nashode, vali age roosh vaght bezari ,mishe fahmid chi baes shode in be inja berese ,khanevade? tahghirhaye jamee? kambudhaye zendegi?…. bad khoroojiye in kar be nazare man koli mofide vase aadama taa didane soorate bi cheshme ye nafare dige…

  25. محمدرضا می‌گوید:

    ‫من هم با اعدام موافقم هم با دیه هم با قصاص.
    ‫کلا با منطق چشم برابر چشم خیلی حال می کنم، ادعای روشن فکری و سانتامانتالیسم هم ندارم. با خیال راحت می توانید به من بگویید متحجر و خشونت طلب.

  26. tara می‌گوید:

    Deutsche welle barat neveshte daneshmand e azizam:
    http://www.dw-world.de/dw/article/0,,15073054,00.html

  27. محمد می‌گوید:

    با سلام خدمت همه عزیزانی که پست منو میخونند

    عرض کنم خدمتتون که اگه قصاص انجام بشه مطمئناً دیگه هیچ آدم عوضی و عقده ای جرات نخواهد کرد که بیاد و رو صورت کسی اسید بپاشه کسی رو نقص عضو کنه

    من با دستورات دین کاری ندارم، بیایین یه لحظه این دستورات رو ندادیده بگیریم و فرض رو بر این بذاریم که این اتفاقات در کشور دیگری که غیر مسلمان هست اتفاق بیفته

    خوب وقتی یه نفر به زور میخواد با یه دختر باشه و اون دختر نمیخوادش و میره اسید میپاشه رو صورت اون دختر ،؛ اگه هیچ اقدامی صورت نگیره این میشه یه باب جدید برای تلافی و انتقام ها عشقی که از سر جهالت و نادانی صورت میگیره همیشه به یاد داشته باشید که 50% قضیه هم دختر باید حق انتخاب داشته باشه چه برای دوستی چه ازدواج و … اگه نخواد که نباید روش اسید بریزن و بعد هم یه سری بیان بگن خوب حالا اون دختر کور شد نباید ضارب رو هم قصاص کنیم نباید ضارب رو اسید بریزیم روش ؟

    اتفاقا من با این کار موافقم وقتی اون دختر باید تا آخر عمر بشیه کنج خونه و غم و غصه و حسرت گذشتشو بخوره اون آقا نباید راست راست راه بره تو خیابون و ازاد باشه بدون اینکه حتی 1 ذره بلا سرش نیاد باید قصاص بشه تا بفهمه اون دختر چی میکشه و چه عذابی داره اسید پاشی
    به هر حال یه راه دیگه هم هست علاوه بر قصاص به نظر من اگه اون پسر رو مجبور به زندگی با این دختر پس از اسید پاشیش کنن همین که 24 ساعت چهره داغون شده اون دختر جلو چشمش باشه فکر کنم خودش یه جور قصاص هست که روح و روان اون پسر رو عذاب خواهد داد هر چند که قصاص با اسید باعث میشه دیگه کسی به خودش اجازه نده که با زندگی هیچ جوانی بازی کنه و عقده هاشو رو کسی خالی کنه
    با تشکر

    • دانشمند می‌گوید:

      ببینید، من اصلا نمیگم این آقا راست راست تو خیابون باید راه بره. پدرش رو در بیارن، حبس ابدش کنند. مطالعه اش کنند، ببینند که مشکل روانی داره یا نه. بذارنش تو مددیاری آدمهای نابینا. هیچ وقت نذارن به جامعه برگرده، همه ی زندگیش رو ازش بگیرن، بدن آمنه. ولی علیه اش خشونت نکنند. این جه حرفهایی که به ذهن شما میرسه که مجبورش کنند با آمنه زندگی کنه. این حرفهای کودکانه چیه.

    • شین شین می‌گوید:

      اون عوضی رو که هیچ جور نمیشه مجبور کرد با این خانم زندگی «سالم» کنه . اولاً اینکه این خانم چه گناهی کرده که باید با همچین جانی زندگی کنه. ثانیاً فرضاً اون خانم هم قبول کرد با این همه قوانین مرد سالار مملکت گل و سمبل چه تضمینی هست که این آقا با این خانم درست رفتار میکنه؟؟؟؟ قبلاً که زنش نبود و سنمی باهاش نداشت اسید پاشیده تو صورتش. حالا شما میخواین اختیارشم بدیدن دست این مردک بی وجدان وحشی. این راه حل که مامان جان هیولا هم پیشنهادشو دادن اصلاً جواب نمیده. اصلاً فکر کردن بهشم آدمو میترسونه. همون بهتره که مجازات بشه که مسئله یه موقع مشمول گذر زمان هم نشه و این آقا هیولا تو این هاگیر واگیر نجهه (از ریشه جهیدن).

  28. هيرگاموس می‌گوید:


    مدتها بود برايت کامنت نگذاشته بودم دختر. از وقتي که ديگر فقط در فيسبوک مي نويسم.

    بله من هم دقيقا هم يقين تو ام اگر اين عقيده برايت يقين هست.
    قصاص صرفا و صرفا بازتوليد همان خشونت سگي ست.من اعدام را از نزديک ديدم وقتي که 7 ساله بودم. قاچاق چي مفلوک ثانيه هاي قبل اعدام از ترس مرده بود يک جورهايي.
    حالا اين دختر چشمانش را از دست داده و دقيقا تمام زنده گي ش را هم از دست داده. اما واقعا قصاص سبک ش مي کند؟اين ديگر چه …شعري ست؟انگار همه روانشناس شدند؟ و اصلا مساله لاينحل يعني چشمانش که براي او باقي ست.شايد واقعا براي ارگاسم رواني ش همان کمپين و اين داستان ها بيشتر جواب بدهد نمي دانم اما اين را مطمئنم وجدان يک جاهايي خرخره را مي جود حتي در همين طويله ايران و حتي براي الاغ ترين ها.
    درس عبرت هم که به اندازه کافي مثال نقض دارد.
    اما من با حبس ابد امثال اين جاني ها کاملا موافقم. مجازاتي نزديک به جرم.تا ابد محروم از آزادي و شايد انفرادي.
    بهرحال بله اساس فرهنگي ست. و اين اسگل هايي هم که طولاني مدت بودن تغيير فرهنگي را طويله بودن جامعه ما را و هر دليل انکاري کوس شعر ديگر را براي توجيه خوب بودن قصاص مقدم بر انسان به مثابه موجودي ساده و خاکستري مي دانند بهتر ست باسن گشاد خودشان را فقط کمي جمع و جور کنند و از خودشان شروع کنند و اروپاي خودشان را در اين طويله بسازند که اغلب شان فکر مي کنند باور دارند اما دقيقا به چي باور دارند؟ باري به هرجهت.امثال ا.ن برآيند همين تفکر ملت اند گيرم اغلب شان سبز هم باشند.و از اين برچسب …شعر روشنفکرمابي زدن هم براي خلط مبحث دوري کنيد. که صحبت از يک باور محکم ست. گورباباي نيوريوک و پاريس.
    همين

  29. میس ژوئن می‌گوید:

    سلام دانشمند عزیز.به نظرم ما هرچقدر هم که بگیم قصاص بده و وحشیگریه و ال و بل بازم نمیتونیم قاضی درستی باشیم مگر اینکه خودمون را بگذاریم جای اون دختر یا هر آسیب دیده دیگه از هر جنایتی.قصاص علاوه بر اینکه مجرم را به سزای عملش میرسونه و قربانی یا بازماندگان را تا البته تا حدی آرام میکنه به اینکه انتقامشون گرفته شده و هم افراد یک جامعه را مطمئن میکنه که عدالت به طور نسبی حتی اگر هم کامل نه اجرا میشه گذشته از همه اینها یک خاصیت بازدارندگی هم داره که باعث میشه هرج و مرج و هرکی هرکی تو جامعه باب نشه و هرکی که جواب سربالا از کسی شنید پا نشه بره اسید بپاشه بهش و این مواجه شدن با مجازات در خیلی از افراد باعث جلوگیری از وقوع جرم میشه.
    به نظرم این رویه ای هم که توی کشورهای اروپایی و آمریکایی باب شده که قصاص به معنی اخص یعنی مجازات اعدام را از قانون حذف کرده اند در بسیاری مواقع کار اشتباهیه چون مثلا آدمی که ده تا دختر را مورد تجاوز قرار داده حبس ابد نمیتونه برابری کنه با جرمی که انجام داده.و هرگز نمیتونه حتی آرامش نسبی را به جامعه از اجرای عدالت و به فرد قربانی برگردونه.

    • دانشمند می‌گوید:

      ببینید، قاضی آمنه و اون پسره نمیتونند باشن. چون دیگه در حالت طبیعی قرار ندارن. این نکته ی اول. در ثانی، در نظر بگیر امروز آمنه میره بیمارستان، قطره چکون میدن دستش پر اسید، دستش رو میبرن رو چشم طرف میگن بریز، بوی سوختگی گوشت بلند میشه، صدای جلز ولز خالی شدن چشم مجرم بلند میشه، مشمئز کننده نیست؟ حالا تصور کن که بیهوش نکنند طرف رو، و طرف هوار بزنه. ببین آمنه مگر اینکه مریض روانی جانی باشه که همچین محیط و عملی بهش آرامش بده. شب بره با فراغ بال سرش رو بذاره رو بالش.
      این داستان درس عبرت و وقوع جرم: ببینید، آدمی که به اون حد جنون برسه که چاقو بکشه یا اسید بپاشه، منطقی نداره که بخواد دودوتا چهار کنه بگه نه قصاص خیلی وحشتناکه. این پسره که اسید پاشیده، چی با خودش فکر میکرده به نظر تو؟ فقط میگفته اوه، شت، آمنه با یکی دیگه عقد کرده، اسید میپاشم زشتش میکنم که مال کس ِ دیگه ای نشه. مال ِ خودمه. با حالت جنون. با حالت نا امیدی که دیگه آمنه رو از دست داده. این آدم از همه چیزش گذشته. حالا تو فکر میکنی که اون لحظه میاد به عاقبت ِ عملش فکر میکنه؟ چند درصد چاقو کشها که تو دعوای خیابونی آدم کشتند اون لحظه داشتن به قصاص فکر میکردن؟ هیچ کدوم؟ تو خیابون شنیده مادرت رو و دیگه عقل از کف داده و چاقوشو در آوورده.
      هیچ مطالعه ی مردم شناسی و جامعه شناسی نمیتونه و هنوز هم انجام نشده که نشون بده قصاص واقعا اثری داره. همین چاقو کشی رو میبینی که اولین عامل قتل در ایرانه. همه هم میدونند قصاص میشند. شما کلاه خودت رو قاضی کن و ببین قصاص اثری داشته یا نه.

  30. احسان می‌گوید:

    به نظر من این نهایت عدالته! لحظه ای که اون مرد چشمان اون دختر رو ازش گرفت، عملا اختیار چشمان خودش رو به اون دختر داد. حالا اون دختر میتونه ببخشه میتونه قصاص کنه. این حق 100% برای اون دختر محفوظ هست و نه امثال من و شما و نه هیچ حکومت و قانونی نمیتونه و نباید این حق رو از اون دختر بگیره. همون دینی که میگه قصاص حق انسان هست، همون دین هم میگه در بخشش لذتی هست که در انتقام نیست، اما حق انتخاب با شخصه مورد ظلم واقع شده است. من و شما نه اون دختر رو میشناسیم و نه اون پسر رو، و هیچ نمیدونیم در این چند سال چه بر اون دختر و خانوادش گذشته! پس چه بهتر که بجای این همه هیاهو لحظه ای خودمون رو جای اونها ببینیم و احترام بگذاریم به هر انتخابی که میکنند.

  31. خانوم زیگزاگ می‌گوید:

    خود آمنه گفته اگه مي‌شد شرايطي فراهم كرد كه مجيد تا ابد توي زندان بمونه، شايد قصاص نمي‌كرد…

    آخرين خبر!

    • دانشمند می‌گوید:

      ببین؛ آمنه گفته اگه به من توجه ِ بیشتری میشد و امکاناتی به من داده میشد میگذشتم. این دختر داره خودش فریاد میزنه که بابا من آخه قصاص کنم که چی. به من زندگی ِ بهتری بدید. این آدم باید سرویس های اجتماعی فراهم بشه. باید مددکار بهش بدن. بتونه زندگی مفید انجام بده. پاشه مدرسه به مدرسه ی پسرونه بره، حرف بزنه. فعالیت های اجتماعی کنه. تسهیلات بگیره. نه اینکه اسید بدن دستش بگن بیا اینم حقت. این از سر باز کردن قربانیه. این بدترین حقیه که به قربانی دادن.

  32. zadsarv می‌گوید:

    از مجموع نوشته ات و کامنت ها و پاسخ های تو من این به نظرم میرسه که قضیه به صورت مطلق نفی خشونت نیست. چون زندان و ایزوله کردن یک انسان به صورت مادام العمر هم خودش احتمالا سطحی از خشونته. در مقابل این در زمانهای آینده ممکنه کسایی بیان بگن چه کاریه یک انسان رو برای همیشه می خواین بندازین زندان. این خشونته. بیاین یه مدت محکومش کنیم به کارهای عام المنفعه و براش دوره های روان درمانی بذاریم.
    پس بحث سر اینه که بیایم بر روی یک سطح پایین تری از خشونت توافق کنیم که من مشکلی با این قضیه ندارم البته.
    در هر حال چاره ای نداریم که نسبی نگاه کنیم به این قضایا. یعنی بپذیریم قصاص اسید پاشیدن یا دست قطع کردن و امثالهم با توجه به اینکه بشر مدرن در همه جای دنیا اینکارها رو گذاشته کنار خیلی ضایعه و بی خیالش بشیم و حالا البته میشه همچنان بحث رو ادامه داد که اعدام رو هم حذف کنیم یا نه؟

    • دانشمند می‌گوید:

      بعله، آقا زندان هم خشونته. ولیکن ببین، باید به راه های عملی چسبید. زندان مجرم خطرناک رو از جامعه دور میکنه. پس لازمه. تا زمانی که به خصوص محرز نشده طرف خطرناک نیست. من شما رو جزو ِ مخالفان ِ خشونت بشمرم یا نه؟ هفت یا نه؟

  33. Fateme می‌گوید:

    manam bahat movafegham, daghighan dalayeleto ghabool daram, hala key ghanoon gozaraane ma be in darajeh az sho’oor miresan khoda danad, felan ta oon moghe bayad ba ghavanine moteaaali o moteraghie eslaaam e aziz sar konim.

  34. ارمی می‌گوید:

    تو عربستان دست دزد رو قطع می کنن و همه می دونن امار دزدی چقد کمه اونجا کی گفته قصاص میزان ارتکاب جرمو کم نمیکنه؟؟؟ اگه تو ایران این طوریه واسه اینکه قوانین درست اجرا نمیشه

  35. صبا می‌گوید:

    من موافقم! اگه من جاش بودم میزدم له اش می کردم بی پدرو!!!! اینجا رو خووندی؟؟؟ http://www.dw-world.de/dw/article/0,,6525562,00.html

  36. Sara می‌گوید:

    Nashi az farhange mard salarie, man ke movafegham

  37. grapefruitmoon می‌گوید:

    اين اسمش قصاص نيست چون دو طرف تو شرايط يكسان نيستن نميخام dead man walking رو شخم بزنم ولي به هر حال چيزي كه درست بوده درسته. به نظر من قصاص فقط تو جوامع عقب مونده(بد نه ها صرفاً عقب مونده) ميتونه ارتكاب به جرمو كم كنه مث سعودي 20 سال پيش يا صدر اسلام در غير اين صورت فقط باعث تكامل شكار و شكارچي ميشه . اينا مي خوان يه جوري شه ديگه كسي همچين كاري نكنه(زهي خيال باطل) وگر نه من بعيد مي دونم خود دختره هم قصاص خواسته باشه راستي سرت خلوت شد اينو ببين
    http://semiautomaticbird.wordpress.com

  38. نیک می‌گوید:

    عزیز من این خانم چهره اش و یک عمر زندگی معمولی رو از دست داده بره تو مدرسه پسرونه چی بگه؟؟این خانم حقش هست ببخشه یا قصاص کنه…..من امروز به شدت مقابل حقوق بشریها جبهه گرفتم چرا؟؟؟چون امروز تیتر روزنامه ها و اخبار آلمان بسیار جالب بود؟آمنه بدبخت همه چیش رو از دست داده تازه حالا در سرفصل خبرها از کسی که میخواد کینه کثیفش رو عملی کنه و انتقام وحشتناکش رو بگیره حرف میزنند….بعد هم چرا از این مسئله بهره برداری سیاسی میشه؟اینهایی که عرضه ندارند جلوی رژیم وایسند چرا از این مسئله بل میگیرند و زندگی یکنفر دیگه رو به بازی میگیرند این جریان در مورد اون خانمی هم که شوهرش رو کشته بود تکرار شد.اگه حقوق بشر اینه کاش هرگز نباشه که بخواد از قربانیان دراکولا بسازه و از نردبون آنها برای مقاصد دیگه ای بالا بره

  39. السا می‌گوید:

    ابتدا سلام. هممون احتمالاً درباره قانون سوم نیوتن یه چیزایی شنیدیم که میگه عمل و عکس العمل. حالا می خوام بگم کسایی که میگن نباید قصاص صورت بگیره به یک باره دارن قوانین کل این جهان رو وبلکه کل کهکشان رو زیر سوال می برن. این مسئله چون شکل بدی داره میگیم اگر جواب خشونت با خشونت داده بشه چیزی حل نمیشه. ولی اینجوری حق عکس العمل این دختر رو ازش گرفتیم و این خود اون فرده که باید تصمیم بگیره چی کار باید بکنه. از یه طرفه دیگه اگر هیچ اقدامی هم صورت نگیره اون وقت کسای دیگه هم وقتی ببینن قانون با چنین مواردی کاری نداره به راحتی این عمل رو دوباره تکرار می کنن چون ترسی از مجازات ندارن. البته احساسات انسانها یه چیزه خیلی پیچیده ایه و حتی وجود قوانین قصاص هم نمی تونه مانع تکرار چنین اعمالی بشه ولی شاید باعث کاهشش بشه . من با نظر برخی دوستان که میگن باید شرایطی فراهم بشه که این دختر به زندگی اجتماعی برگرده و احساس مفید بودن در زندگی بکنه موافقم و به نظرم نتیجش بهتر از قصاصه ولی در نهایت بازم میگم طبق قانون نیوتن باید حق انتخاب به این دختر داده بشه

    • دانشمند می‌گوید:

      ببین خانوم، قانون نیوتون راجع به دنیای فیزیکه، اینها که شما گفتی یکم پرت و پلا بود

  40. السا می‌گوید:

    درباره نظر ارمی هم می خوام بگم عربستان کشور ثروتمندیه . حالا از این نما به آمار کم دزدی در اونجا نگاه کنید.

  41. یک ایرانی‌ می‌گوید:

    ببین دانشمند، واقعا از تو متشکرم که در این مورد نوشتی‌. من هم از دیروز که خبر را خواندم دارم این در و آن در میزنم ببینم «بقیه ما» چه نظری دارند، و متأسفانه من هم به همین نتیجه گیری رسیدم که خیلی‌‌ها با این توجیه «انتقام» و «حقٔ» با قضیه برخورد کردند. فعلاً که حکم به دلیل نامعلومی تا زمان نامعلومی متوقف شده ولی‌ بعد از دیدن این عکس العملها، این چیزی از ابعاد وحشتناک قضیه کم نمی‌کنه. اگر تا حالا این کار را نکردی، سری هم به سایت و نوشته‌های محمد مصطفایی بزن که از زاویه دید حقوقی وکیلی که قبلأ موکّلان مشابهی هم داشته این جریان را تجزیه و تحلیل کرده.

  42. هوشنگ می‌گوید:

    من عقیده دارم بدلائل زیر
    1-باکورکردن پسرعمل مثبتی انجام نمیگیرد بلکه یکنفر معلول به جامعه افزوده میشود
    2-باتوجه به جوان بودن مجرم وحدث به یقین ارتکاب جرم بر پایه نادانی وی ویحتمل شنیدن جواب منفی ازطرف مقابل بوده .
    3-اگر به زندگی آینده هردو آ نها بنگریم درصورت اجرای حکم ادامه آن برای هردو بدلیل نابینائی
    مشکلاتی مشابه خواهند داشت که همان بینائی است حتی مشکل دختر اگر ازدواج کند بیشتر از مشکل پسر خواهد بود وقسمت اعظم آن نصیب فرزند بی گناهش میشود .
    4- پس بهتر است از کینه توزی وانتقام جوئی چشم پوشی نموده در صدد تصمیمی بر سبیل منطق باشیم وآ اینست که شخصی بی نظر ودلسوز وروانشناس بدختر وخانواده اش نصیحت وراهنمائ کند وآنهارا از عواقب نا خوشایند اجرای حکم که متوجه هردوطرف میشود آشنا سازد
    وزمینه را برای تصمیم گیری درست آ ماده سازند آنگاه به مجرم راهنمائی های لازم بنمایند وفرصت بدهند با حضور و نظارت همان راهنما از گناهش بگذرند وزندگی مشترکی با تضمین کافی ازطرف زوج و اینکه در صورت عدم انجام تعهدات حکم صادره اجرا خواهدشد تشکیل دهند تا دوچشمی که از نابینا شدن آنها چیزی عاید کسی نخواهدشدیک عمر در خدمت هردو آ نها باشد .

  43. grapefruitmoon می‌گوید:

    بابا خشونت بد نيست به خدا قصاصم بد نيست ولي جواب نميده. يه وقتي يه روش حل بوده كاركرد خودشم داشته…بذار يه جور ديگه بگم: سوال )ايا افزايش تعداد نفرات نيروي پليس باعث كاهش جرم ميشود؟ تو امريكا كه بودجه ي دولت و ماليات و پاسخ گويي و… اينا هست راجع به اين ايده ها واقعاً پژوهش مي شه جواب)خير تو شيكاگو ديترويت و نيويورك افزايش 7% گشتي پليس تفاوت محسوسي در كاهش جرم نداشت افزايش 9% باعث 0.4% افزايش جرم شد!!(خدا لعنت كنه اين احمدي نژادو يه جوري شده هر كي امار ميده دروغگوه هر چقدم دقيق تر دروغگوتر ولي منبع اين اقتصاد خرد نوشته گريگوري منكيوه تو ريسرچايه دانشگاه ماساچوست هم هست).
    بقيه شم ديگه دلسوزي و سانتي مانتاليزم درجه دوه. اقا بخدا تو همين امريكا و اروپا خيلي جنايت كاراي خفني هست كه اصلاً 4 روز طول مي كشه ادم مرض يارو رو بفهمه (جامعه پيشرو تر بد بختانه همه چيش پيشروتره مشاغل فرهنگ جنايت…)ولي اونا از اين قصاص دس ور داشتن اونا كه ختم پدر سوخته هاي عالماً فهميدن كه جواب نميده … حالا هر كي مي خواد دل بسوزونه تو موگاديشو هر نمي دونم چن دقه يه تجاوز جنسي اتفاق مي افته يا مثلاً يه معلم ورزش! تو كيپ تاون با احتمال بالاي پنجاه درصد اچ اي وي پوزتيوه (خدا وكيلي واسه چن نفر اينا مفهومي غير از يه سري عدد داره؟ چرا؟ چون دورن؟ چون…) حالام همينه يه نفر بيچاره شده. حيف.من نبودم. چه خوب.بقيش مقصر دولت و جامعه (خصوصاً دولتيه) كه كف استاندارد
    فرهنگي شهروندش اسيد پاشيه تو المان يه دايم الخمره مي ميره تظاهرات ميشه كه اقاي سيستم هر چي هر چي كه بود تو چرا گذاشتي بميره حالا ما به عنوان دولت با كور كردن يه ادم نادون و البته نفهم مي خوايم وجدان جامعمونو راحت ،راحت كه نه كم فشارتر كنيم

    • دانشمند می‌گوید:

      من خیلی با کامنت ِ شما حال کردم. ولی شما رو نمیتونم مخالف ِ خشونت بشمرم، در نتیجه همون هشت که قبلا بود.

  44. Roozbeh می‌گوید:

    Age acid pashidan bade,chera ma baz hamunkaro ba yaru bkonim? Entegham dige dorash tamum shode,jorm jazash zendane,na tekrar jorm tavasot dolat,vagarne che farghi hast beyne un un pesar va mojrie hokm,hardo acid pashidan…

  45. ناشناس می‌گوید:

    ببین من کلا مخالف خشونت و قصاص هستم و میگم اصلا نباید با یه چنین چیزایی احساسی برخورد کرد…این از این..
    اما چند روز پیش برای اولین بار فیلم امنه رو دیدم..ببین خب این دختر الان همه چیشو از دست داده…گفت 17 بار روش عمل انجام شده ولی بی نتیجه..والا خودکشی نکرده خوبه…
    اما مشکلی که هست اینه که اعدام یا چنین چیزایی درمان نیست…علاج نیست..یه راه حل مقطعی خیلی کوتاه مدت هست…به نظر من باید یه ترسی وجود داشته باشه از عاقبت کار اما اعدام یا قصاص این ترس رو به وجود نمیاره و بعد هم باید از ریشه مشکلات فرهنگی حل بشه…اولین مشکل اینه که ادما تعصب نداشته باشن…حق این دختر بوده که بگه نه و این رو باید واسه امثال اون پسر جا انداخت…
    این که زندگی این دختر تباه شده توش شکی نیست…این که حتی اسید هم واسه یه چنین ادمی کم هست باز شکی نیست…میدونی مثل رانندگی تو خارج میمونه..همه از ترس جریمه های سنگین و باطل شدن گواهینامه و دادگاه و این چیزا سعی میکنن مثل ادم رانندگی کنن…تاثیر قصاص مثل این میمونه که دوربین های کنترل یه چند وقت روشن باشن و بعد خاموش بشن…حالا در مقیاس عمل وحشتناکی که این پسر انجام داده باید در دراز مدت یه ترسی به وجود بیاد از عاقبت کار…چون اعدام و قصاص فقط 4 روزه…بعدش فروکش میکنه و تب و تاب این هم چند روز دیگه میخوابه و بعدش هم انگار نه انگار…اما درکنار کار فرهنگی باید با یه برنامه ریزی همیشه این ترس رو زنده نگه داشت…باید کاری انجام بشه که این ترس همیشه تو جامعه جاری باشه…

  46. ل می‌گوید:

    http://www.mardomak.org/story/62101
    من کاملا موافق نظر نویسنده ی این نوشته هستم. درسته قصاص فجیعه..سخیفه..شنیعه….ولی آدم غمگین میشه وقتی خیلی ها دیگه انقدر در پوست عدم خشونت و اینا میرن که اصلا یادشون میره که بابا جان این وسط آمنه قربانی خشونتی غیر قابل باور بوده …هیچکی الان از این حرف نمیزنه ..و این خودش درد آمنه رو بیشتر میکنه ..که به جای اینکه درد قربانی فهمیده بشه، گفته بشه …این حرفهای چرخه ی خشونت و فلان و فلان ، تنها نفرت آمنه رو بیشتر میکنه و مصمم تر برای انتقام… که حتی جامعه هم نمیخواد بفهمه این مرد که چه بلایی بر سر اون آورده مستحق مجازات خیلی سنگین هستش( حالا نه قصاص)

  47. grapefruitmoon می‌گوید:

    بدبختانه من هميشه بين يه سلحشور ايده اليست و يه دست و پا چلفتي واقع نگر(گرا؟ بابا منو تو اين موقعيتاي فرهنگي نذارين توروخدا) دومي رو انتخاب ميكنم. من مخالف خشونت نيستم هر كسم هستو به British method:conversation upon cup of tea دعوت مي كنم چون در غير اين صورت بايد 45 دقيقه راجع به اين موضوع حرف بزنم با وضع تايپ فارسي من ميشه 5 ساعت تايپ بي وقفه تازه اين جا تو شركت نمي شه سيگار كشيد و حديث داريم كه تايپ بدون سيگار اشد من الكار در معدن.(راستي اين قضيه ي همان هشت كه بود چيه؟ من يه ماجرا راجع به هشت ميدونم اما بعيد مي دونم توام اونو بدوني ولي اگه ميدوني بگو كه مام شروع كنيم سر شوخيو وا كنيم جدي جدي!)
    اما استاد سوالي داشتمsince i’m new in this business چه جوري مي شه وقتي ادم ،حالا ادمو كار نداريم وقتي من مي رم تو وبلاگاي مردم مي خوام بيام بيرون از خودم اثري (يه چيزي مث بو ييtalkin› about smell، not Bowie لينكي چيزي) جا بذارم كه بعداً اون بياد وبلاگ من؟
    البته ميخوام بدونم حرفه ايا و كننده ها چيكار مي كننا از اين پيوند ميوندا و اين حرفا(اين بي بند و باري ذاتي هم داره كم كم سرطان مي شه يعني سرطان بوده داره متاستاز مي كنه اسم پيوند مياد من دمبال سوراخ موش مي گردم) البته اگه بايد سالها دود كيبورد خورد تا اينارو بلد شد رودرواسي نكنيا ما كه سالها دود گيتار خورديم يه مدتم حالا دود كيبورد مي خوريم دود درام مي خوريم دود باسم يه مدت كوتاهي خورديم حالا اگه تو عكس خوب نيفتاده يا كم افتاده باز مي ريم مي خوريم ولي گيتار از همه واسه ما راحت تره چون خودش بر وزنه سيگاره كه هيچ حتي قافيشم هس
    به هر حال خشونت لازمه بعضيارو بايد زد تو سرشون مي گي نه شبكه يكو نگا كن

  48. semivolantpen می‌گوید:

    توروخدا ببخشيد من زياد حرف مي زنما ولي:
    يه خورده بالاترو خوندم فهميدم هشت داستانش چيه خدارو شكر به گذشته ي خودتون مربوط بود نه گذشته ي ما
    نكنه جواب اون يكي سوالمم RTFM باشه

  49. بیگانه می‌گوید:

    mamanm mokhalefam vali kami khodeto jaye uon dokhtare bezar
    fagat baraye 2 min
    vagti etefag sare ma nemiyad ba gaziye kheyli roshanfekrane barkhod mikonim\
    albate inham dalil nemishe ke gasas ro gabol konim
    gavannine gorone vostaiy hastan
    age khastibe webam sar bezan belink
    http://www.parkali.blogfa.com

  50. azadeh می‌گوید:

    Daneshmanj jan, in link ham khoob roo mozoo bahs karde:
    http://chaay.ghoddusi.com/2011/05/post_1212.html

  51. grapefruitmoon می‌گوید:

    شما هيچ كمكي به من نكردين و من يه خورده اعصابم خورده واين مي تونه روي رفتار سازماني من در نتيجه اثر بخشي من در نتيجه بازدهي مجموعه در نتيجه سوداوري شركت همين جوري بگير برو تا در نتيجه توليد ناخالص ملي اثر سو بذاره و اين نشون ميده كه شما كه در غرب هستين از پيشرفت كشور اسلامي ما از وبلاگ بگير برو تا توليد ناخالص ملي واهمه دارين و مرگ بر امريكا
    (من مهندس برقم ولي جمال محمد صلوات با تكيه بر قدرت يادگيريم دارم يواش يواش عين يه مدير جمهوري اسلامي(يه ادم درجه دو تو يه كشور جهان سوم مي كند به عبارت يه حيوون از مرتبه شيشم) ياد ميگيرم حرف بزنم)
    حالا كه اين جوريه، اقا خيلي نامردين

  52. آگالیلیان می‌گوید:

    راستش بنظرم از اساس قصاص قتل و جنایتِ قانونی‌یه، راه‌حل جوامع (قبایل) بدوی برای کم کردن جرم که خب سالهاست ثابت شده این تاثیر رو نداره.
    اما نکته‌ی مهم اینه که قصاص مربوط به ساز و کاری می‌شه که خودش رو مطلق می‌دونه و باور داره قانون اشتباه نمی‌کنه. خارج از اینکه بنظرم این عمل چیزی جز جنایت به اسم قانون نیست حالا اگر این قاون اشتباه کرده باشه چی؟ آیا اصلاً این سازوکار در صورت اشتباه توان قبول یا جبرانش رو داره؟ به‌فرض محال اگر قصاص توجیه‌پذیر باشه چه کسی تضمین می‌ده اون‌که حکم قصاص می‌ده اشتباه نکرده باشه؟
    ضمناً فکر می‌کنم کسی که می‌تونه قصاص رو بپذیره توانِ ساخت‌بخشیدن و بهبودِ محیطش از راه تفکر و ارتباط رو نداره (در واقع به مدنیت نرسیده) و قطعاً در مناسبات دیگه‌ی اجتماعی‌ش هم از ابزار خشونت استفاده می‌کنه و این قطعاً در رفتارهای دیگه‌ش هم قابل مشاهده‌ست.

  53. Hebrown می‌گوید:

    http://www.facebook.com/home.php?sk=question&id=10150193136710817&qa_ref=qd
    امروز اين رو تو فيس بوك ديدم و متوجه شدم كه اكثر پاسخ دهنده ها گزينه قصاص رو عادلانه تر مي دونن. و برام بيشتر جاي تعجب داشت كه يكي از دوستانم كه وكيل هستن نيز گزينه قصاص رو انتخاب كرده بود.
    يه كامنتي براش گذاشتم و پرسيدم كه كه آيا تو كلاس هاي حقوق اين مملكت اينجوري وكيل تربيت مي كنن؟

  54. بارش می‌گوید:

    نظر من :
    بحث دارای دو جنبه متفاوت است 1- جنبه عمومی 2- جنبه شخصی
    به 1 کاری ندارم کاره کسایی است که کارشون فرهنگ سازی و این چیزاست که البته امیدی هم بهشون نیست، همون طور که فرهنگ بزرگ و کوچک مون رو می بینیم .
    اما حق چیزی نیست که من و شما دربارش نظر بدیم حقتو وقتی یکی بگیره، باید حق تو پس بگیری!
    اما اینجا حق پس گرفتنی نیست ! پس اون دختر می تونه در موقعیت مشابه قرار بگیره و تصمیم بگیره که اسید پاش باشه یا بخشنده در هر دو صورتش شما نمی تونی بگی اشتباه کرده . باید خودش تصمیم بگیره.

  55. "هـ" دوچشم می‌گوید:

    من نمی خوام خیلی وارد بحث بشم، فقط میخوام بگم اگه آمنه به این سیستم قضایی اعتماد داشت، اگه به این حکومت اعتماد داشت، اگه به این جامعه اعتماد داشت، شاید هیچ وقت همچین مجزاتی رو درخواست نمی کرد.
    مطلب دیگه اینکه جدای همه این بحثا، خشونت یه چیزه نسبیه، یجا کشتن یه گربه خشونت محسوب میشه از دید یه جامعه، یه جا هم برای یه اعدام که سپیده دم اجرا میشه مردم صف میکشن برا تماشا.

  56. سين شين می‌گوید:

    نظراتو خوندم,احتياج داشتم من هم که بدونم؛
    1.قصاص؛تحت هيچ شرايطي؛عملا و صد در صد اجرا نميشه که کامل به اصطلاح حق طرف گرفته بشه.
    2.قصاص يه فرم احساسي داره!مملکتي که قانون داره؛نبايد اختيارشو بده دست انتقامجوي احساسي؛ميدونم بعضيا حق طرف ميدونن,ولي تو موردي که اينهمه فراگير شده؛چيزي فراتر از احساس بايد بياد وسط.اين مصلحتيه که قاضي مملکت بايد چند سال بعدش رو هم در نظر بگيره
    3.آخ دلم يه خواسته کودکانه داره.کاش ازينجا به بعد قضيه رو مسکوت کنن.يعني ملت بمونن تو هوا و زمين که بالاخره مجرم کور شد يا نه(اينجوري تاثير عبرت آموزيو که مد نظر دوستان هست بر آورده شه) ولي در نهايت آمنه ببخشه.بعد راه بيفتيم و رومون هم بشه که راه بيفتيم فرهنگ سازي کنيم
    4.دلم ميخواد؛لعنت بفرستم به همه دولت مردا که پاي دادگاه اين بينوا پفک ميخوردن,جاي اينکه اين دختر رو حمايت کنن.لابد بعد از قصاص هم آمنه رها ميشه به امان خدا:(
    راستي منم مخالف.بعضي حرفا رو ديگه تکرار نکردم.بشمر

  57. سين شين می‌گوید:

    در جواب دوستي هم که گفت تو عربستان بخاطر قطع يد،آمار دزدي کمه
    دزدي عملي نيست که به خاطر جنون آني باشه؛قبلش طرح و نقشه داره.يعني من ميگم نيازي به وحشي بازي اي مثل قطع يد نيس
    اين قضيه تو ايران هم عملي شده؛مثل آدم ربايي که مجازاتش خيلي سنگينه.اينم ازون دسته است که طرف يهو به سرش نميزنه.

  58. نیکادل می‌گوید:

    سلام دانشمند
    من یکی از اون نکبتایی هستم که همیشه چراغ خاموش ول می گردم توی وبلاگت مطمئنم بیش از یکساله! جالبه که خودم سه ساله وبلاگ نویسم و ا از این چراغ خانوشا هیچ خوشم نمیاد! البته فیلتر بودن تو هم بی تاثیر نیست.
    به هر حال من با تو موافقم و با الف مخالف
    یک کور بیشتر یعنی یک هزینه اجتماعی مضاعف
    یعنی یک سربار بیشتر
    یعنی یک کور کننده بیشتر! این تجربه وحشتناکه!دختره رو تصور کن، بعد از قصاص یارو چه خوابایی می بینه؟ بارها صحنه کور کردن یارو و صدای ضجه مویه طرف زیر اسید توی گوشش تکرار نمیشه؟ اگه نمیشه دختره هم مریضه! بابا تو خیلی باحالی هنوز بران سوال پیش میاد من دیگه از هیچ چیز تعجب نمی کنم. دلم می خواست کامنتا رو بخونم اما خیلی زیادن منم خیلی خسته ام .

  59. مهسا می‌گوید:

    میدونی‌ دانشمند جون از اونجا که هیچ وقت هیچ قانونی‌ در ایران از هیچ کسی‌ حمایت نکرده که هیچ تازه خیلی‌ وقتا خودش پا روی حق بقیه گذشته، مردم جرین، به تنها چیزی که فکر می‌کنن قصاصه.

    اصلا اگه یه قانون درست برای هر چیزی وجود داشت وا ضمانت اجرای داشت اصلا چرا مثل آب خوردن تو ایران ملت باید به هر طریقی حقوق هم رو بزارن زیر پاشون؟؟؟؟

    ۱۰۰% قانون قصاص اشتباهه. این هم یکی‌ از روش‌های از سر وا کنیه که فقط برای ۱ لحظه جواب داره وا اون هم قصاص برای خنک شدن دل مظلوم. ولی‌ واقعیتش اینه که اگه قرار باشه صورت مساله تغییر کنه اون وقت خیلی‌ هزینه داره. اون وقت خیلی‌ چیزا باید عوض بشه.

    واقعیت اینجاست که خیلی‌ جرایمی که در ایران رواج داره در خیلی‌ دیگه از کشور‌ها وجود نداره یا خیلی‌ نادره. چون در اکثر مواقع شخص احتیاج نداره که بخواد به طور فردی از حقوقش دفاع کنه، چون در اکثر مواقع قانون این کار رو انجام میده. و فقط کسانی‌ دست به این جرایم میزنن که از لحاظه روانی‌ بیماران، ولی‌ در ایران بیمار روانی‌ فقط به کسی‌ گفته می‌شه که باید بره بستری بشه. در کشورهای دیگه در تمام مراکز عمومی‌ این آگاهی‌ داده می‌شه که چه جوری بتونی‌ از حقوق خودت دفاع کنی‌ و به چه ارگانی‌ رجوع کنی‌ برای کمک و واقعا کمک میگیرن. ولی‌ در ایران نه اون پسر احمق میفهمه که بیماره و احتیاج به درمان داره وا نه جای وجود داره که آمنه مفلوک بهش امید داشته باشه.

  60. گمگشته می‌گوید:

    شما به اون کنتر نخاله شمارت یه عدد اضافه کن.

    ولی من یه سوال دارم. شما که سواد داری لیسانس داری روزنامه خونی.
    چرا خودت یه کمپین علیه خشونت راه نمیندازی؟ شما که میدونی سرویسهای اجتماعی برای این خانم وجود نداره. چرا یه حرکتی رو شروع نمیکنی که براش کمک مادی یا معنوی جمع کنی؟

    قبل از اینکه جواب بدی. یه لحضه به سختی این کار فکر کن و به هزار دلیل و برهانی که خواهی اورد برای اینکه اینکار از دست تو ساخته نیست. بعدش بشین دیگران رو و سیستم رو قضاوت کن و براشون نسخه بپیش.

    • دانشمند می‌گوید:

      نمیدونم. چرا. انگیزه ندارم. اگه طرف رو میشناختم شاید انگیزه بهم میداد.
      ببین، هر کس با یه چیزی درگیره. من ممکنه تو دنیای واقعیم گیر ِ یه کاری باشم. خلاصه از من یا کس دیگه طلبکار نباش.
      من قضاوت نمیکنم آمنه رو، دارم سیستم قضایی و وضعیت اجتماعی رو نقد میکنم. حالا حتی اصن قضاوت میکنم. کی گفته نباید نشست بالا پایین کرد قضاوت کرد؟

  61. من می‌گوید:

    طول کشید و سخت بود ولی منم بالاخره معتقد شدم که قصاص اشتباهه. ممنون چون پست تو باعث شد که من اصلن به این قضیه فکر کنم.

  62. . می‌گوید:

    من تو این فکرم که برم عشقمو بکشم. این جوری روحش برای همیشه مال منه.

برای صبا پاسخی بگذارید لغو پاسخ